خب خب صبح که کلاسی تشکیل نشد چند دقیقه مونده به 8 بیدار شدم و لپ تاپ رو روشن کردم ، بعد اول تلگرام رو باز کردم دیدم همه دارن ناله میکنن بعد تا 8:30 منتظر موندیم دیدیم خبری نشد دوباره برگشتم و خوابیدم ، ساعت 3 هم کارگاه برق داشتیم ، رفتم تو سامانه و دیدم لینک گذاشتن رفتم دیدم فقط من و استادیم تایپ کردم سلام تا ببینم نمادینه یا یه استادی هست ، بعد دیدم داره حرف میزنه ! صداش خیلی خسته بود خو بی تربیت جلسه اولـه یکم با انرژی تر صحبت کن ، انگار که کتکش زده باشن گفت یکم صبر کنیم تا بچهها بیان ، تو گروه هم داشتن میگفتن که لینک براشون نمیاد و نمیتونن وارد کلاس بشن یکم حرف زد و مثلا از شرایط گفت ، بعد هم گفت از جلسه بعدی من درسم رو شروع میکنم دیگه منم داشتم تند تند حرفاش رو مینوشتم تا به بقیه بگم ! خلـاصه که خـوشم نیومد ازش حالا شاید جلسات بعد درست بشه! ساعت 5 هم مبانی کامپیوتر و برنامه سازی داریم ، ببینیم ایشون چطورن اقا یه چیزی من دلم میخواد برم بیرون مثلا یه همچین جایی :
اندراحوالات مهندس تون :) بازدید : 385
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 12:37